به گزارش ایرنا ، این موسسه تاكنون بالغ بر 36 اثر در ارتباط با امام خمینی (ره) منتشر كرده است.
'آن سوی آفتاب' مروری بر شخصیت و زندگی خصوصی امام خمینی (ره) نوشته علی اكبر جعفری ندوشن یكی از این اثار است .
زندگینامه اجمالی امام خمینی (ره) شامل بررسی مكان تولد، اصالت خانوادگی،تولد، كودكی،ازدواج در این كتاب جای گرفته به علاوه اینكه خلق و ویژگیهای رفتاری حسنه ایشان در قالب خاطرات بیان شده است.
'ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه امام خمینی' -ثبات یا تحول نظری- اثر بهرام اخوان كاظمی
یكی دیگر از آثار این موسسه است.
در این اثر آمده است :قرن بیستم را میتوان قرنی بهشمار آورد كه جهان وقایع و تحولات بینظیری را در همهی عرصهها شاهد بود و هنوز هم در یازدهمین سال از قرن بیستویكم، در بسیاری از محافل و مجامع علمی، فرهنگی، سیاسی و صحبت از مرور و بررسی رویدادها و دستاوردهای سدهی بیستم است.
بسیاری از صاحبنظران، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن، رشد روزافزون اسلامگرایی در بیشتر مناطق عالم را از رخدادهای مهم قرن مزبور بهشمار آوردهاند و با گذشت 31 سال از این واقعه، هنوز با رهیافتهای متعدد، به تحقیق در اینباره مشغولاند.
دراینمیان، سهم نویسندگان و صاحبنظران ایرانی و خصوصا افرادی بیشتر است كه خود با همهی وجودشان این انقلاب را در همه مراحل لمس نمودهاند و بهعبارتی با آن زندگی كردهاند. وظیفه این عده در تبیین و تحلیل انقلاب اسلامی و شناساندن واقعیتهای آن به همهی جهانیان، از دیگران سنگینتر است.
این اثر سعی در گشودن منظر و رهیافتی جدید، در موضوع نظریهی ولایت مطلقه فقیه (با بررسی ثبات، تداوم یا گسست این نظریه، در سیره نظری و عملی امام خمینی) و تلاش به منظور ارایه واقعیتهای تاریخی و تئوریك این نظریه به شیوهی علمی و روشمند، و تاكید بر آنها دارد .
درحقیقت كتاب حاضر در پی تبیین واقعیتهای نظری و تاریخی دربارهی بخشهای اصلی اندیشهی سیاسی حضرت امام (ره) است. محقق در این كتاب كوشیده با بررسی علمی و دقیق آثار و اندیشههای حضرت امام خمینی (ره)، ثبات و استمرار ولایت مطلقه فقیه را در اندیشه و سیرهی ایشان تبیین كند.
'امام خمینی و جمال عبدالناصر' نوشته سیدهادی خسروشاهی اثر دیگر این مركزاست .
نهضت اسلامی امام خمینی كه در دههی 1340 آغاز و منجر به سرنگونی رژیم پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی شد، با رهبری امام (ره) و پیشگامی روحانیت مبارز، ایدئولوژی اسلام شیعی و مشاركت بینظیر مردم به ثمر نشست.
امام خمینی (ره) از همان آغاز نهضت هرگونه دخالت قدرتهای خارجی و دولتهای بیگانه را در فرآیند حركت اسلامی رد كردند و با گروههای مسلح نیز كه در پی سرنگونی رژیم از طریق عملیات قهرآمیز بودند، همنوا نشدند؛ از آنكه جریان نهضت آهسته و پیوسته با استفاده از ابزارهای تبلیغی موجود به پیش میرفت و فرهنگ انقلابی و ظلمستیزی را كه از مهمترین آموزههای اسلام شیعی بود در روح جان ملت مسلمان میدمید.
از این روست كه انقلاب اسلامی برعكس سایر انقلابها بدون استعانت از قدرتهای خارجی و با تلاش و تكاپوی ملت ایران به پیروزی رسید.
در سال 1952 كودتای افسران ناسیونالیست مصری تحت رهبری ژنرال نجیب و جمال عبدالناصر حكومت پادشاهی را سرنگون و نظام جمهوری در آن كشور برقرار كرد. اگرچه حركت افسران مصری الهامبخش برخی انقلابها در منطقه و كشورهای اسلامی شد ولی بیتردید ملی كردن كانال سوئز توسط ناصر تحت تاثیر نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به وقوع پیوست.
رژیم پهلوی كه با حكومت جدید مصر رابطه خوبی نداشت بیهوده كوشید تا قیام 15 خرداد را ناشی از تحریكات جمال عبدالناصر قلمداد كند و برای قیام مردم و رهبری امام خمینی(ره) پشتیبان خارجی بتراشد تا قتل عام ملت را موجه جلوه دهد.
عجیبتر این است كه كمك دولت مصر به برخی از اعضای نهضت آزادی و جبههی ملی در دوران ناصر، از سوی برخی از نویسندگان ناصریست مصری كمك و مساعدت جمال عبدالناصر به نهضت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران قلمداد شده است و برخی دیگر نیز بدون هیچ تحقیقی آن را تكرار كردهاند.
نویسنده مجموعه پیشرو با مطالعه ادعاهای مربوط به روابط ناصر با انقلاب اسلامی ایران پرده از این تناقضگوییها و دروغپراكنیها برمیدارد و با انتقاد از شیوهی تاریخنگاری نویسندگان ناصریست و با اتكاء به گفتههای شخصیتهای ایرانی و مصری، نحوه و میزان تعامل عبدالناصر و مصر را با انقلاب اسلامی مشخص میكند.
'فرهنگ و تمدن غرب از دیدگاه امامخمینی (ره ) نوشته میثم طاهری بنچناری یكی دیگر از آثار مركز اسناد انقلاب اسلامی است .
امامخمینی به عنوان بنیانگذار یك نظام سیاسی جدید در ایران و نیز یك فقیه برجستهی شیعی، نگاه جدیدی به غرب و سایر فرهنگ و تمدنهای دنیا ارایه كردند. ایشان با شناخت دقیق از همهی ابعاد تمدن غربی، بر لزوم حفظ استقلال هویت جامعهی اسلامی و جلوگیری از خودباختگی در قبال فرهنگ تهاجمی غرب تاكید فراوان كردهاند.
امامخمینی براساس شناخت كامل از وجوه مثبت و منفی فرهنگ و تمدن غرب، ضمن مجاز شمردن استفادهی مسلمانان از فنون و علوم جدید غربی، به جامعهی اسلامی نسبت به دچار شدن به فساد اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی موجود در غرب و تضعیف هویت اسلامی و دور شدن از معنویت شدیدا هشدار دادهاند.
نگرش حضرت امامخمینی به فرهنگ و تمدن غرب نه مثل روشنفكرانی كه بر لزوم تسلیم كامل در قبال غرب تاكید میكردند، بوده است و نه مثل گروهی كه هرگونه استفاده از ابزار و فنون غربی را رد میكردند؛ بلكه نگاه ایشان به غرب و فرهنگ آن به دو حوزهی فرهنگی و فنی قابل تقسیم است كه در حوزهی فنی و ابزاری بر لزوم استفاده از تجربیات بشری تاكید فراوان كردهاند ولی در حوزهای كه به هویت انسانی و اجتماعی و مبانی فكری و فرهنگی و شناختشناسی مربوط میشود، هرگونه تقلید از غرب و خودباختگی را عامل اساسی بدبختی جوامع شرقی و اسلامی میدانند.
فراهنگ **1630**